زیارتواره هنر عاشورا
بازخوانی زیارتواره هنر عاشورا
هنر عاشورا در دانشگاه؛ خاطرهای که هنوز زنده است
در سالهای گذشته "زیارتواره هنر عاشورا" فرصتی برای ابراز ارادت استادان، دانشجویان و هنرمندان به ساحت اهلبیت(ع) در دانشگاه شهید باهنر کرمان بود. اما شیوع کرونا و سپس همزمانی محرم و صفر با تعطیلات تابستانی، وقفهای چندساله در برگزاری آن ایجاد کرد. اکنون و در آستانه پایان ماه صفر، با استاد عباس افضلی ننیز به گفتوگو نشستیم تا درباره این رویداد ماندگار سخن بگوید؛ گفتوگویی که برای علاقهمندان هنر و فرهنگ عاشورا خواندنی و ارزشمند خواهد بود.
این رویداد فرهنگی و هنری، با ابتکار استاد عباس افضلی ننیز و همراهی جمعی از اساتید، دانشجویان و هنرمندان، محوطه دانشگاه را به بستری برای خلق و نمایش آثار هنری با موضوع عاشورا تبدیل کرد؛ از برگزاری کارگاهها و ورکشاپهای تخصصی گرفته تا نشستهای ادبی، مسابقات و نمایشگاههای هنری.
بازخوانی این تجربه، علاوه بر پاسداشت یک حرکت فرهنگی دانشگاهی، الگویی الهامبخش برای برنامههای مشابه آینده است. به همین مناسبت، گفتوگویی با استاد عباس افضلی ننیز انجام شد تا به پرسشهایی درباره چگونگی شکلگیری ایده، روند اجرا، دستاوردها، بازخوردها و برنامههای آتی بپردازد.
پرسش: ایده «زیارتواره هنر عاشورا» چگونه و از کجا در ذهن شما شکل گرفت؟
پاسخ: من از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ دانشجوی دانشگاه هنر تهران بودم در دوره کارشناسیارشد عکاسی. آن سالها رویدادی تحت عنوان «هنر و حماسه» در این دانشگاه برگزار میشد که تازه پا گرفته بود و برایم جذاب بود؛ البته عنوان هنر و حماسه به نظرم فقط ویترین بود و ماهیت مراسم بیشتر همان عزاداری و خطابه بود. خطیبی که تخصصی هم در زمینه هنر نداشت سخنرانی میکرد و بعد هم نوحهخوانی و در نهایت هم به رسم مجالس سوگواری شام هم میدادند. فقط فضاسازی و طراحی صحنه را که فکر میکنم بیشتر دانشجوهای سینما تئاتر انجام میداند خاص بود. اما اینکه دانشجوهای هنر برگزارکننده بودند و محیط و فضا، هنری بود کمی متمایز از مجالس سنتی عزاداری میشد. بههرحال ایده اولیه زیارتواره از آنجا بود اگرچه ساختاری متفاوت داشت. سال ۱۳۸۶ - هنوز دانشجو بودم - که تدریس در دانشکده هنر کرمان را آغاز کردم و همان سالهای اولیه ایده چنین حرکتی را با زندهیاد سلجوقی رئیس وقت دانشکده مطرح کردم. خیلی مورد استقبال قرار نگرفت و من هم پیگیری نکردم. یادم است که مرحوم سلجوقی وجود هیئت عزاداری در دانشگاه و تداخل این رویداد با برنامههای آنها را مطرح کردند درحالیکه از ابتدا ایده من این بود که اصلاً قرار نیست «عزاداری» کنیم؛ و به همین خاطر حتی عنوان «سوگواره» را هم مناسب نمیدیدم و دنبال عنوانی دیگر میگشتم.
پرسش: چه شرایط و انگیزههایی باعث شد که این ایده به مرحله اجرا برسد؟
پاسخ: خب ببینید واقعیتش این است که آن سالها من دغدغههای شخصی زیادی داشتم. بعدها کمی شرایطم تغییر کرد و به یک ثباتی رسیده بود که میشد ایدهای مثل برگزاری «جشن هنر اسلامی» و یا همین «زیارتواره هنر عاشورا» را اجرایی کنم. مدتی بود که مدیرگروه هنر اسلامی دانشگاه بودم و به این نتیجه و باور رسیده بودم آنچه در کلاسها به دانشجو آموزش داده میشود کافی نیست. برای تکمیل این آموزشها باید از اساتید مطرح کشور و صاحبان نظرِ حوزههای مختلف در قالب برگزاری نشستها و کارگاههای زنده هنری استفاده، یا با ایجاد فضای رقابتی دانشجو را به تولید اثر هنری تشویق کنیم.
سال ۹۳ «نخستین جشن هنر اسلامی» برگزار شد. در کنار سختیها و موانع، نتیجه و بازخورد بسیار خوبی داشت. برگزاری زیارتواره این امکان را میداد که برای حضور دانشجویان سایر رشتهها هم برنامهریزی کنیم. ضمن اینکه تنوع رشتههای مختلف هنری به پیشبرد هدف اصلی و اولیه من که «آموزش» بود کمک میکرد. عامل مهم دیگری که سبب اجراییشدن این ایده و تداوم آن شد حضور و علاقه دکتر ایرانمنش رئیس دانشکده بود ایشان خیلی همراهی و حتی پیگیری میکردند و خب این مسئله بسیار مهمی بود.
پرسش: این برنامه نخستینبار در چه سالی برگزار شد و چند دوره ادامه داشت؟
پاسخ: سال ۱۳۹۴ اولین دوره «زیارتواره» برگزار شد و تا هفت دوره ادامه داشت. خیلی دوست داشتم هشتمین دوره زیارتواره را با محوریت حضرت امام رضا علیهالسلام برگزار کنیم که از سال ۱۴۰۱ من مأمور به تحصیل شدم و متأسفانه وقفهای ایجاد شد؛ اما امیدوارم بهزودی احیا شود.
پرسش: محورهای اصلی و بخشهای مختلف زیارتواره چه بودند؟
پاسخ: به لحاظ موضوعی سعی کردیم هر سال یکی از مفاهیم عاشورایی را محور قرار دهیم؛ مثلاً سال اول «آزادگی» و حریت محور بود. سال دوم با تأکید بر فرازی از زیارت اربعین «آگاهی» یا مبارزه با جهل را انتخاب کردیم. «ادب»، «وفا» و غیره موضوعات محوری سالهای دیگر بود. یا جمله «ما رایت الا جمیلا» و «زیبایی» موضوع یکی از دورهها بود. الان خیلی حضور ذهن ندارم؛ اما این برایمان مهم بود که ذهن مخاطب را به سویی هدایت کنیم که عاشورا فقط سوگواری نیست.
پرسش: چه رشتهها یا شاخههای هنری در این رویداد حضور پررنگتری داشتند؟
پاسخ: موسیقی، خوشنویسی، نگارگری و تذهیب، نقاشی، نمایش و ادبیات نمایشی، عکاسی، سینما و مستندسازی، شعر و ادبیات، هنرهای مفهومی و چیدمان و اجرا، حتی معماری، تقریباً اغلب حوزهها و شاخههای هنری را در این هفت دوره داشتیم و خب هر دورهای یکی از این رشتهها بیشتر مورد توجه بود و از این جهت تأکید بر یکی دو رشته داشتیم که تا جایی ممکن است کیفیت بالا باشد و اغلب هم رضایتبخش بود. پژوهشهای عاشورایی در حوزه هنر هم از ابتدا مورد توجه بود، در آخرین دوره، همایش ملی برگزار کردیم و محور هفتمین دوره زیارتواره همین همایش بود که در سطح مطلوبی هم برگزار شد.
پرسش: نقش دانشجویان در برگزاری و اجرای برنامه چگونه بود؟
پاسخ: در واقع دانشجویان برگزارکننده بودند. انجمنهای علمی نقاشی، تئاتر، مرمت، معماری، فرش و البته بیشتر انجمن هنرهای سنتی در برگزاری رویداد حضور مؤثر داشتند.
پرسش: چه اشخاص یا نهادهایی در دانشکده هنر و معماری صبا، دانشگاه و یا خارج از دانشگاه به اجرای برنامه کمک کردند؟
پاسخ: پشتیبان یا حامی اصلی زیارتواره از ابتدا و در طول این هفت دوره روابطعمومی مجتمع مس سرچشمه بود. در آغاز شکلگیری این رویداد آقای سیدعلی میرافضلی مدیر روابطعمومی بودند که بسیار همراه و حمایتگر بودند و بعد از ایشان هم مدیران بعدی همراهی کردند. از سایر نهادها خیلی انتظار حمایت مادی نداشتیم؛ اما مثلاً موزه هنرهای معاصر کرمان برای برگزاری نمایشگاه همکاری داشتند و بههرحال حمایتِ بیشتر معنوی چند نهاد دیگر را داشتیم؛ از جمله حوزه هنری، شهرداری کرمان، بنیاد شهید و...
اما در دانشگاه، حوزه معاونت فرهنگی و مخصوصاً جناب دکتر یوسفزاده مدیرکل فرهنگیِ وقت، همراه و پشتیبان و درواقع بهنوعی یکی از بانیان اصلی زیارتواره بودند.
از اشخاص اگر بخواهم نام ببرم ممکن است نامی از قلم بیفتد؛ در طول دورههای مختلف، همکاران دانشکده همواره پشتیبان بودهاند؛ از جمله در هفتمین دوره که دکتر کشاورز بهعنوان دبیر علمی زیارتواره همکاری و همراهی موثری داشتند.
پرسش: آیا از حمایت یا همراهی وزارت علوم یا نهادهای کشوری هم بهرهمند شدید؟
پاسخ: نه پیش نیامد شاید اگر زیارتواره احیا شود و ادامه پیدا کند از نهادهای کشوری هم لازم باشد که کمک بگیریم.
پرسش: بازخوردها از سوی دانشجویان، اساتید و جامعه هنری شهر کرمان چگونه بود؟
پاسخ: قطعاً اگر بازخوردها خوب نبود این رویداد تداوم پیدا نمیکرد. قبلاً هم جایی گفتهام؛ انتخاب موضوع عاشورا به نظرم حرکت روی لبه تیغ است و خیلی دقت میخواهد از طرفی به «سطحینگری» که متأسفانه بهشدت چهره این مفاهیم را مخدوش کرده گرفتار نشویم و از سویی به اقتضای فضای دانشگاهی و آکادمیک، به ادا و اطوارهای روشنفکری. فکر میکنم در حفظ تعادل بد عمل نکردیم و از این جهت در جذب مخاطب و حفظ آن موفق بودیم. مخصوصاً در جامعه دانشجویی که در واقع جامعه هدف ما بود.
پرسش: آیا این رویداد توانست تأثیری ماندگار در فضای فرهنگی و هنری دانشگاه یا حتی شهر داشته باشد؟ نمونهای از این تأثیر را بیان کنید.
پاسخ: ببینید همینکه هنرمندان، اساتید و دانشجوها بعد از اینهمه مدت هنوز پیگیر زیارتواره هستند و از برگزاری و عدم برگزاریاش میپرسند به نظرم نشانه تأثیرگذار بودن آن باشد. سطح همکاری با زیارتواره هم در بین دانشجویان هم همکاران دانشگاهی و هنرمندان هر دوره پررنگتر از دوره قبل بود و این هم شاهدی بر تأثیرگذاری این رویداد است.
پرسش: چند نکته یا صحنه بهیادماندنی را که به نظرتان ارزش روایت دارد، برای ما بازگو کنید.
پاسخ: خاطرات زیاد است و خاطره حضور پرشور دانشجوها از همه شیرینتر. اما یک موردی که الان یادم است و بیمناسبت هم نیست عرض میکنم؛ زندهیاد استاد مهرزمان فخارمنفرد مهمان چهارمین زیارتواره بودند. بین کارگاه صبح و عصر وقتی قرار بود برای استراحت برویم مهمانسرا، گفتند دوری توی دانشگاه بزن ببینم. میگفت: «بهخاطر سن و سالم بچهها اجازه مسافرت نمیدهند بار اول به آقای رضاپور - که برای دعوت تماس گرفته بودند - گفتم نمیآیم، اما بعد که دانشگاه کرمان را در اینترنت جستجو کردم و درباره کاری که افضلیپور و همسرش کردهاند خواندم به بچههایم گفتم حتماً باید بروم؛ هر کاری کنم در مقابل عظمت این دانشگاه کم است» آن کارگاه یکی از مؤثرترین برنامههای زیارتواره بود و خدا رحمت کند خانم فخارمنفرد را که مهرش به دل دانشجوها نشست و ارتباطش با آنها تا پایان عمر حفظ شد.
پرسش: چرا زیارتواره ادامه پیدا نکرد؟
پاسخ: به دلایل مختلف. متأسفانه اغلب اینجور کارها قائم به فرد است. من که مأمور به تحصیل شدم و کرمان نبودم از طرفی ماجرای کرونا پیش آمد و یک سال تقریباً امکان برگزاری نبود و از طرفی شرایط جامعه هم تحتتأثیر رویدادهای سیاسی و اجتماعی قرار گرفته بود و به هر شکل این وقفه ایجاد شد. امیدوارم بهزودی امکان ازسرگیری آن باشد.
پرسش: آیا این برنامه پوشش رسانهای مناسبی در سطح محلی یا ملی داشت؟
پاسخ: من تمام تلاشم را میکردم که پوشش رسانهای داشته باشیم و بد هم نبود در رسانههای محلی مثل نشریات کرمانشهر، فردای کرمان و استقامت چند مصاحبه و گزارش منتشر شد. در ویژهنامه نشریه تخصصی انجمن علمی هنر اسلامی هم گزارشهای مفصلی چاپ شد یک برنامه از «شبهای کرمان» هم در سیمای مرکز کرمان بهصورت زنده حضور داشتم و درباره این رویداد صحبت کردم.
پرسش: آیا مجموعه آثار و مستندات این رویداد در قالب کتاب، فیلم یا نمایشگاه دائمی ثبت و منتشر شده است؟
پاسخ: بله عرض کردم در قالب ویژهنامه نه بهصورت کامل اما دو دوره زیارتواره ثبت شده و یکی دو فیلم مستند هم کار کردیم. امیدوارم در آینده همه این دورهها بهصورت کامل مدون و مستندسازی شود. در مجموع آنچه که الان موجود است خیلی قابلقبول نیست.
پرسش: آیا برنامهای برای احیای زیارتواره یا برگزاری رویداد مشابه در آینده دارید؟
پاسخ: انشاءالله تا یک سال آینده دوره تحصیل من تمام میشود و قطعاً بعد از برگشتنم مجدداً پیگیر این رویداد با رویکردی متفاوت خواهم بود.
پرسش: چه پیشنهاد یا تجربهای برای تداوم چنین برنامههایی در دانشگاههای کشور دارید؟
پاسخ: همانطور که عرض کردم قائم به شخص بودن این رویدادها بزرگترین عیب آنهاست. انشاءالله اولین کاری که باید انجام دهیم تشکیل دبیرخانه دائمی زیارتواره است و تدوین اساسنامهای که تداومش را تضمین کند.
نظر دهید