دیدار فرهنگی دانشگاهیان با خانواده ارجمند
در ادامه پروژه ساماندهی نقشههای فرش خاندان ارجمند انجام شد؛
دیدار فرهنگی دانشگاهیان با خانواده ارجمند
نشست فرهنگی و پژوهشی نمایندگان دانشگاه شهید باهنر کرمان، به همراه خانواده ارجمند، با رویکرد پاسداشت جایگاه این خاندان در میراث قالی کرمان و بازخوانی نقش ماندگار زندهیاد محمد ارجمند، فرصتی برای ارائه دیدگاههای تخصصی در حوزه احیای نقشههای فرش و ثبت بخشهایی از تاریخ شفاهی این هنر فاخر فراهم آورد.
.jpg)
در ادامه پروژه احیای نقشههای قالی کرمان که با همکاری بنیاد عامالمنفعه خیرین دانشگاه شهید باهنر کرمان و خانواده ارجمند در حال اجراست، عصر روز پنجشنبه دوم مردادماه ۱۴۰۴، نشست فرهنگی در منزل مهندس هوشنگ ارجمند با حضور نمایندگان دانشگاه، پژوهشگران و اعضای خانواده ارجمند برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه شهید باهنر کرمان، در این نشست، دانشگاهیان ضمن قدردانی از خانواده ارجمند بهواسطه حفظ و انتقال این میراث فاخر هنری، یکی از نقشههای بازسازیشده را در قالب تابلویی نفیس، به همراه مجلدی تصویری مشتمل بر ۵۰ نقشه ساماندهیشده به مهندس هوشنگ ارجمند اهدا کردند.
حاضران در این دیدار از سوی دانشگاه عبارت بودند از: دکتر نصرالله گرامی، دکتر سیدعلی مصطفوی، دکتر محمدرضا صرفی، دکتر علیاصغر مقصودی، استاد علیرضا داور، سمانه سعیدی و امیر لریزاده.
از خانواده ارجمند نیز افراد زیر در این نشست حضور داشتند: مهندس هوشنگ ارجمند و همسرشان خانم سیمین آگاه، مهندس بهمن فرهوشی، خانم یاسمین ارجمند، مهندس علی ارجمند و خانم نگار فرهوشی، مهندس نوید ارجمند بههمراه همسرشان خانم دکتر مامک نصیرینسب و فرزندشان.
در ابتدای جلسه، دکتر مامک نصیرینسب و مهندس علی ارجمند گزارشی از روند شکلگیری پروژه و همکاریهای میان دانشگاه و خانواده ارجمند ارائه دادند. به گفته آنها، حدودا سههزار نقشه از مجموعه فرش ارجمند در دست بررسی، مستندنگاری و احیاست.
سپس استاد علیرضا داور، پژوهشگر و مجری پروژه، گزارشی تخصصی از مراحل پاکسازی، مستندنگاری، طبقهبندی، فهرست نویسی و تهیه عکس دیجیتال نقشهها ارائه کرد و بر اهمیت این پروژه در شناسایی سبک یا مکتب فرش ارجمند و پر کردن خلأ منابع مستند در تاریخ قالی کرمان تأکید نمود.
در ادامه، مهندس هوشنگ ارجمند با بیان خاطراتی از دوران فعالیت پدرشان، زندهیاد محمد ارجمند، بر نقش او در هدایت هنرمندان، طراحی نقشهها، انتخاب رنگها و حفظ کیفیت و سبک قالی کرمان تأکید کرد. به گفته وی، آن مرحوم شخصاً بر روند تولید و نظارت کیفی فرشها مشارکت فعال داشت.
در پایان، دکتر نصرالله گرامی از آمادگی دانشگاه برای همکاری در تأسیس موزه تخصصی فرش خبر داد و اعلام کرد در صورت تمایل و حمایت خانواده ارجمند، قطعهزمینی در دانشگاه با قابلیت دسترسی آسان مراجعین به ویژه پژوهشگران و علاقهمندان به فرش کرمان به این موزه اختصاص خواهد یافت و طراحی آن با راهنمایی مهندس بهمن فرهوشی انجام خواهد شد.
آنچه در ادامه میخوانید، مشروح بخشی از گفتوگوها، تحلیلها و خاطرات مطرحشده در نشست فرهنگی دوم مرداد ۱۴۰۴ در منزل مهندس هوشنگ ارجمند است؛ گفتوگوهایی که با توجه به سابقه خانوادگی و نقش برجسته زندهیاد محمد ارجمند در طراحی فرش کرمان، میتواند به عنوان بخشی از تاریخ شفاهی این هنر اصیل مورد استناد قرار گیرد.
دکتر مامک نصیرینسب:حدود یکسال و نیم پیش، پروژه ساماندهی و احیای نقشههای قالی خانواده ارجمند با همکاری بنیاد عامالمنفعه خیرین دانشگاه شهید باهنر کرمان و در قالب قراردادی میان این بنیاد و پژوهشکده فرهنگ اسلام و ایران دانشگاه آغاز شد. اجرای این پروژه به استاد علیرضا داور و خانمها سمانه سعیدی و امینه محمودی سپرده شد. در واقع، پیگیری این موضوع از حدود ده سال پیش با همراهی همه اعضای خانواده ارجمند آغاز شده بود. در این میان، افراد مختلفی از اعضای خانواده به نمایندگی از سایرین در فرآیند واگذاری نقشهها برای ساماندهی و پژوهش نقش فعالی ایفا کردند از جمله:آقای علی ارجمند به نمایندگی از مرحوم احمد آقا ارجمند (فرزند جهانگیر ارجمند)،خانم نگار فرهوشی به نمایندگی از علی ارجمند، آقای تبریزچی و نوه روانشاد عصمتخانم ارجمند، خانم یاسمین ارجمند به نمایندگی از زندهیاد دکتر منوچهر ارجمند و اینجانب، به نمایندگی از آقای مهندس هوشنگ ارجمند
تمامی این تلاشها در جهت احیا و ساماندهی نقشههای فرش به عنوان گنجینه ارزشمند خاندان ارجمند به وسیله دانشگاه شهید باهنر کرمان و پژوهشکده فرهنگ اسلام و ایران صورت گرفت؛ تا این آثار در چارچوب یک اقدام علمی و فرهنگی، نه تنها احیا و ساماندهی شوند، بلکه به صورت جدی مورد مطالعه و پژوهش قرار گیرند. در این مسیر، حدودا سه هزار نقشه فرش مورد بررسی قرار گرفت. خوشبختانه تمامی اعضای خانواده با نگاهی مسئولانه و فرهنگی از این روند حمایت کردند و امید دارند که این اقدام، علاوه بر معرفی مکتب فرش ارجمند، منشأ یک تحول فرهنگی ارزشمند نیز باشد.
مهندس علی ارجمند: بخشی از این پروژه را در واقع خانم یاسمین ارجمند آغاز کردند. حدود ده سال پیش، با تلاش فراوان کار را آغاز کردند و بیشتر مراحل اولیه توسط ایشان پیش رفت و کتابی هم در این زمینه به چاپ رسید که حاصل پیگیری و زحمات ایشان بود. پیش از آغاز این پروژه در قالب همکاری با دانشگاه، مرحوم امیر ارجمند بیشترین ارتباط را با خانم یاسمین ارجمند داشتند. پس از درگذشت امیر، من به دلیل علاقهمندی عمیق او به این پروژه، تلاش کردم تا در ادامه مسیر کمککار باشم. بسیار خرسندم که با همراهی دانشگاه و پژوهشکده، این پروژه شکل گرفت و به مرحله اجرا رسید.
مایلم از زحمات خانم ها یاسمین ارجمند و دکتر نصیرینسب صمیمانه قدردانی کنم؛ واقعیت این است که اگر تلاش و پیگیری ایشان نبود، این پروژه به این صورت آغاز نمیشد. اساتید دانشگاه نیز در این مسیر نقش مهمی داشتند، اما بخش عمده کار اجرایی بر عهده ایشان بوده است و ما صرفاً در کنار این پروژه تلاش کردیم که تا حدی آن را منسجمتر کنیم. از استاد داور تقاضا دارم توضیحاتی درباره ابعاد مختلف این پروژه ارائه کنند، چرا که اطلاع از روند و اهداف این طرح حائز اهمیت خواهد بود.
استاد علیرضا داور: پشتوانه دانشگاه و خانواده ارجمند، رمز تحقق این پروژه ارزشمند است. اگر امروز این پروژه به سرانجامی رسیده یا گامی مؤثر در آن برداشته شده، بدون تردید حاصل یک کار گروهی و متکی بر پشتوانه دانشگاه شهید باهنر کرمان و همراهی ارزشمند خاندان ارجمند بوده است. من به همراه خانم سعیدی و دیگر همکاران، این پروژه را نه تنها یک وظیفه حرفهای، بلکه ادای دِینی به فرهنگ ایرانزمین میدانیم و از همراهی در آن بسیار خرسندیم.
پروژه ساماندهی، مستندنگاری، فهرستنویسی، و تهیه عکس دیجیتال نقشههای قالی خاندان ارجمند، بهطور جدی از اواخر سال ۱۴۰۳ آغاز شد و با تدوین قراردادی رسمی، جهتدهی علمی و اجرایی پیدا کرد. هدف اصلی این طرح، تدوین و استخراج مجموعهای منسجم از طرحها و نقشهای فرش منسوب به خاندان ارجمند است.
از جمله دستاوردهای مورد انتظار، ثبت مستند این آثار، ایجاد پایگاه اطلاعات تصویری جامع از آنها و فراهم آوردن امکان مراجعه پژوهشگران و هنرمندان به منابعی معتبر و مستند است؛ نیازی که در حوزه هنر ایران، بهویژه در زمینه قالی، سالها مغفول مانده و یکی از چالشهای اساسی آن، فقدان اسناد دقیق و ثبتشده است.
بسیاری از نقشهها فاقد تاریخ یا اطلاعات شناسنامهایاند و این مسئله، پژوهشگران را در تعیین قدمت یا ماخذ آثار با دشواریهایی جدی مواجه میسازد. در نتیجه ناچار به استفاده از روشهای غیرمستقیم برای تخمین تاریخی آثار هستیم. این پروژه در دو محور اصلی و بههمپیوسته دنبال میشود:
- حفاظت و نگهداری فیزیکی نقشهها: نقشهها بر اساس معیارهای مشخص انتخاب، تمیز، پرس و طبقهبندی میشوند. فرآیند نگهداری نیز بر اساس یکی از پروتکلهای مرمت آثار کاغذی که مورد تأیید انجمن مرمت آثار ایران است، انجام میگیرد. هدف این بخش، حفظ فیزیکی اسناد (نقشههای فرش) است تا از آسیبهای احتمالی مصون بمانند.
- استخراج دادههای علمی و هنری: در این بخش، تصاویر دیجیتالی و رایانه ای نقشهها بهدقت تهیه میشوند. این تصاویر خود بهعنوان دادههای قابل تحلیل مورد استفاده قرار میگیرند. علاوه بر آن، فهرستنویسی دقیق انجام میشود؛ به این معنا که تمام اطلاعات مندرج بر نقشهها و حتی آنچه آشکار نیست اما در بستر تخصصی قابل بازیابی است، استخراج و ثبت میشود. اطلاعاتی چون مشخصات طراح، مکانهای مندرج بر نقشه، نام نقشه، رنگبندیها، شیوه تهیه نقشه و سایر جزئیات مهم برای طبقهبندی علمی این آثار گردآوری میشود.
این مراحل، در عین ارزشمندی، دشواریهایی نیز دارد. بخش عمدهای از چالشها ناشی از فرسودگی، آلودگی و بینام و نشان بودن نقشههاست. بهویژه در فاز نخست پروژه، که مربوط به نقشههای اواخر دوره قاجار و پهلوی اول است، کمبود مستندات بر نقشهها بیش از همه محسوس بوده است.
در حال حاضر، پروژه وارد فاز دوم و سوم شده است؛ شامل نقشههای متعلق به دوره پهلوی دوم، تا پایان حیات مرحوم محمد ارجمند و همچنین آثاری موسوم به «نقشههای ارجمندان» که پس از ایشان خلق شده و بهشدت تحت تأثیر شیوه و مکتب طراحی ایشاناند.
در بخش اجرایی این پروژه، سرکار خانم سعیدی همکاری مؤثری داشتهاند و عمده زحمت فهرستنویسی بر دوش ایشان بوده است. شخصاً نیز در تمام مراحل مشارکت داشتهام. اما بیتردید، اگر حمایت دانشگاه شهید باهنر کرمان وجود نداشت، تحقق چنین پروژهای ممکن نبود.
در پایان، مجلدی که تقدیم شما میشود، شامل گزارش مبسوط و تصویری از پنجاه نقشه متعلق به فاز اول پروژه است. این نقشهها از مجموعه فرش خاندان ارجمند هستند که شیوههای طراحی رایج در اواخر قاجار (حدود سال ۱۲۹۰ هجری شمسی) تا اواسط دوره پهلوی اول را در بر میگیرند.
باید توجه داشت که تغییر سبکهای طراحی در فرش، بلافاصله با تحولات سیاسی همراه نبوده و گاهی یک سبک تا ۲۰ یا ۳۰ سال استمرار مییافت. چنانکه امروز نیز، با گذشت دههها از آغاز جمهوری اسلامی، همچنان شیوههایی از دوران پهلوی، بهویژه در آثار مرتبط با خاندان ارجمند، قابل مشاهده است. برای مثال، بسیاری از این نقشهها، گرتههایی هستند از نسخههای اصلی که جهت نگهداری تهیه شدهاند. نسخه اصلی طراحی میشده و گرتهها برای رنگبندی یا تغییر ابعاد به کار میرفتهاند. در تهیه عکسهای دیجیتال از نقشه ها، مواردی همچون کالرچارت (راهنمای رنگ) و مقیاس اندازه به همراه کارتکس (حاوی مشخصات اثر، شماره تصاویر و نام افراد مسئول) نیز قابل مشاهده است. هدف از این موارد، تضمین صحت مستندات و امکان اصلاح در صورت نیاز در آینده است. در میان این مجموعه، نمونههایی از کهنترین الگوهای فرش نیز حضور دارند که خوشبختانه در مجموعه خاندان ارجمند باقی مانده و اکنون مستندنگاری شده اند.
دکتر نصیری نسب: این آثار فاز اول مربوط به دورهای هستند که مرحوم ارجمند در آن زمان فعالیت میکردند. آیا اطلاعاتی در دست است که نشان دهد این نقشهها متعلق به شیوه دوران منسوب به "محمد بن جعفر" هستند یا اینکه مربوط به شیوه دورانی که رقم "محمد ارجمند کرمانی" بروی فرشها درج شده است؟
استاد داور: اگر منظورتان دوره قاجار است، بله؛ یکی دو مورد از این نقشهها مربوط به شیوه ای هستند که رقم محمد ابن جعفر بر روی فرشهای ارجمند ثبت شده است. شیوه طراحی آنها نیز مؤید همین نسبت است؛ از جمله همان نقشهای که خدمتتان نشان دادم، که سبک طراحی آن به وضوح به آن دوران تعلق دارد. در واقع، برخی از آثار بافته شده که امروزه به دست ما رسیده و دارای کتیبه محمد بن جعفر هستند؛ نمونهشان در این مجموعه وجود دارد.
مهندس بهمن فرهوشی: آیا طراحی این نقشههای فرش بهصورت مستقیم توسط مرحوم محمد ارجمند انجام میشده یا افراد دیگری نیز در این فرآیند مشارکت داشتهاند؟
استاد داور: در پاسخ به این پرسش باید به دو رویکرد اشاره کرد. در برخی از مقالات و منابع مکتوب آمده که مرحوم ارجمند خودشان طراحی میکردهاند. اما باید میان دو نوع فعالیت در حوزه طراحی تفکیک قائل شویم: نخست، طراحی بهمعنای ایدهپردازی و دیزاین است. مفهومی که در آن فرد خطمشی، سبک و ساختار کلی نقش را تعیین میکند. دوم، طراحی بهمعنای اجرا و ترسیم مستقیم نقشه بر روی کاغذ، از ابتدا تا انتها است. یعنی هم ایده و هم اجرا توسط یک نفر انجام میشود. در خصوص نوع دوم، به این معنی که ایشان شخصاً دست به قلم شده باشند، تاکنون سندی قابل استناد در دست نیست. برای نسبت دادن مستقیم نقشهای به ایشان، لازم است مستندی وجود داشته باشد که صراحتاً نام ایشان را بهعنوان طراح ثبت کرده باشد. با این حال، با توجه به اینکه مرحوم محمد ارجمند از سنین نوجوانی در حوزه طراحی و بافندگی آموزش دیده بودند، بهطور قطع نقش بسزایی در ایدهپردازی و جهتدهی هنری نقشهها داشتهاند. بسیاری از شاهکارهای تولیدشده تحت تأثیر ذوق و نگرش هنری ایشان بوده است.
مهندس فرهوشی: قطعاً ایشان نقش داشتهاند، چرا که بسیاری از فرشها به نام ایشان ثبت شدهاند. پرسش دیگرم این است که مسئولیت رنگآمیزی این نقشهها با چه کسی بوده است؟
استاد داور:در گذشته، افراد خاصی که به آنها «نقاش» گفته میشد، وظیفه رنگآمیزی را بر عهده داشتند. این افراد معمولاً رنگها را بهصورت دستی میساختند، چرخش رنگی را توزیع میکردند و عملیات رنگگذاری را انجام میدادند. با این حال، تصمیمگیری درباره رنگ غالب زمینه، مانند استفاده از رنگ فیروزهای یا دوغی؛ همچنین همنشینی رنگها و فام آنها توسط رئیس کارگاه یا طراح ارشد انجام میشد. در برخی موارد، طراح و نقاش یک نفر بودند، اما گاه این وظایف از هم تفکیک میشدند و افراد مختلفی بهصورت اپراتوری در این روند نقش ایفا میکردند. با این حال، ما هنوز نتوانستهایم نقشهای را بیابیم که صراحتاً طراح و نقاش آن محمد ارجمند باشد، چرا که در سنت فرهنگی آن دوران کمتر اقدام به ثبت و مستندسازی دقیق میشده است؛ گاه بهدلیل تواضع یا از بابت نبود شیوه دستور العملی برای نگارش و ثبت اطلاعات بوده است. با این حال، با توجه به سبک رنگآمیزی خاص برخی نقشهها و تصمیمهای هنرمندانه در انتخاب رنگها، میتوان چنین برداشت کرد که مرحوم ارجمند در این بخش نیز نقش فعالی داشتهاند. تاکنون از ایشان بیشتر بهعنوان تاجر فرش یاد شده، در حالیکه مرحوم ارجمند پیش از آنکه بازرگان باشند، یک هنرمند خلاق بودهاند که با تیزبینی و دانش تجربی، در انتخاب نقش و رنگ، هدایتگر اصلی فرشهای تولیدی بودهاند. این جنبه هنری، شایسته توجه و پژوهش بیشتری است.
مهندس فرهوشی: آیا سبک قالیبافی مرحوم ارجمند ویژگی خاصی داشت که او را از دیگر هنرمندان، از جمله رشید فرخی، متمایز میکرد؟ همانطور که در هنر نقاشی میتوان سبک خاص هر هنرمند را از روی آثارش تشخیص داد، آیا در طراحی و بافت قالی هم میتوان رد دستان و سبک فردی هنرمند را شناسایی کرد؟ مثلاً ممکن است یک نفر از نقش بتهجقه بیشتر استفاده کرده باشد و دیگری از اسلیمیها؛ آیا این تفاوتها به گونهای هستند که بتوان از مطالعه آنها به صاحب اثر رسید؟
استاد داور: در یک بازه تاریخی مشخص، بله، میتوان به وجود سبکهای شخصی در قالیبافی اشاره کرد، اما طبقهبندی آنها بسیار دشوار است. مثلاً مرحوم رشیدفرخی بیشتر نقشهای اسلیمی و شاهعباسی را میبافته و در همان دوره، مرحوم ارجمند نیز آثاری مشابه خلق کرده است. تشخیص دقیق اینکه کدام اثر متعلق به کدام هنرمند است، اغلب کار آسانی نیست؛ با این حال میتوان گمانهزنیهایی انجام داد و بررسی کرد که کدام یک بر دیگری تأثیر گذاشتهاند. نقشهها معمولاً بین تولیدکنندگان رد و بدل میشدند. برخی از آنها به شرکت فرش ارسال میشدند و در مقابل، نقشههایی از آنجا به کارگاههای خصوصی میرسید. در مواردی، وجود کتیبهای که در قسمت بالای فرش بافته میشده میتواند راهگشا باشد و هویت اثر را مشخص کند.
فرششناسان امروزه در فضای مجازی، از جمله اینستاگرام، تصاویری از قالیها منتشر میکنند و آنها را به بافندگانی مانند ارجمند نسبت میدهند، حتی اگر هیچ کتیبهای هم در آن قالی وجود نداشته باشد. آنها از شواهدی چون شیوه گرهزنی، نوع پودکشی، جنس نخ و منابع پشم استفاده میکنند. به عنوان مثال، مرحوم ارجمند معمولاً از پشم کرمانشاه، که ظریفتر است، استفاده میکرد، در حالی که آقای دیلمقانی از پشم کرمان بهره میبرد. استایل کلی، رنگبندی و کیفیت متریال نیز در این تحلیلها مؤثرند. البته فرششناسان در بسیاری از موارد از تجربه و حافظه بصری افراد خبره و همصنفان خود نیز کمک میگیرند تا بتوانند تولیدکننده فرش را با اطمینان بیشتری مشخص کنند.
مهندس فرهوشی: چرا در پژوهشهای شما بر آثار مرحوم ارجمند تمرکز بر دوره پهلوی دوم است، در حالی که ایشان در دوره پهلوی اول نیز فعالیتهای مهمی داشتهاند؟
استاد داور: بسیاری از نمونههایی که تاکنون به دست ما رسیده و مورد بررسی قرار گرفته است، عمدتاً متعلق به دوره پهلوی دوم بودهاند. از همین رو، تمرکز مطالعات ما نیز ناگزیر بر همین مقطع تاریخی شکل گرفته است. البته بدون تردید، فعالیتهای مرحوم ارجمند در دوره پهلوی اول نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است و در صورت فراهم شدن اسناد و نمونههای بیشتر، مطالعه آن دوره نیز در دستور کار قرار خواهد گرفت.
دکتر نصیری نسب: در انتخاب شاخصهایی برای طبقهبندی نقشها، به این نتیجه رسیدیم که "زمان و تاریخ" مهمترین شاخص ممکن است. اگرچه پیشنهاد شد که طراح یا نقاش نیز بهعنوان شاخص مدنظر قرار گیرد، اما بهدلیل نبود اطلاعات دقیق و عدم درج نام در پشت نقشهها، این امر میسّر نبود. با این وجود، پیشنهاد مهندس فرهوشی بسیار بجاست، چراکه برای شکلگیری «مکتب فرش ارجمند» در آینده، این مسائل باید بهطور جدی بررسی شوند.
استاد داور: برای مثال، یکی از نقشههایی که در اختیار داریم مربوط به حدود سال 1285 تا 1290 هجری شمسی است و نمونه بافتهشده آن در بسیاری از منابع هنر فرش ایران و کرمان ثبت شده است. در مرکز این فرش تصویر احمدشاه قاجار قرار دارد. این اثر در زمانی طراحی شده که مرحوم ارجمند در حدود بیست و چند سال سن داشتهاند. بدیهی است که در آن دوران طراحان بزرگ و برجستهای نیز فعال بودند و ایشان تحت تأثیر آموزش آنها قرار گرفتهاند.
با این حال، فقدان اسناد و مستندات دقیق، ما را در تشخیص هویت طراحان واقعی با دشواری مواجه میکند. برخی نقشهها دارای امضای چند طراح هستند، بهویژه در نمونههای شرکت فرش. اما نقشههای خاندان ارجمند معمولاً فاقد این مشخصاتاند. برای تحلیل دقیقتر، باید به بررسی ساختار کارگاههای طراحی آن دوران پرداخت: اینکه چه کسی رئیس کارگاه بوده؟ چه فردی تأیید نهایی را صادر میکرده؟ و فرآیند رسمی ورود نقشه به مرحله بافت چگونه بوده است؟
هرچند ما نمیتوانیم بهطور قطعی نسبت نقشهای را به مرحوم محمد ارجمند کرمانی بدهیم، اما با بررسیهای تطبیقی، تحلیل سبک و بازخوانی روایتهای شفاهی، میتوان گمانهزنیهای مستدل ارائه داد که احتمال بسیار بالایی وجود دارد که این آثار بهدست ایشان و تحت هدایت فکریشان شکل گرفتهاند.
مهندس هوشنگ ارجمند: هرگاه قرار بود نقشهای برای بافت انتخاب شود، آن را روی زمین پهن میکردند و مرحوم پدرم شخصاً نظارت داشتند. فردی بهعنوان کمککار در کنار ایشان حضور داشت و پدرم دقیقاً شماره رنگها را مشخص میکردند؛ برای مثال میگفت؛ فلان قسمت با رنگ سرمهای یا لاکی خاص بافته شود. این کارها کاملاً تحت نظر خود ایشان انجام میشد و هیچ فرشی بدون نظارت مستقیم پدرم بافته نمیشد.
البته من علاقه چندانی به کار قالیبافی نداشتم و بیشتر به امور کشاورزی گرایش داشتم. هنگامی که پدرم برای سرکشی به کارگاهها میرفت، گاهی همراه او میرفتم. ایشان معمولاً روزهای یکشنبه بازدیدهای خود را از سراسیاب فرسنگی آغاز میکردند و سپس به دهبالا در کوهپایه و دیگر روستاهای اطراف میرفتند. من هم بیشتر وقت خود را با کشاورزان در صحرا و روستاها میگذراندم.
پدرم فردی بسیار سحرخیز بود و صبحانه را پیش از طلوع آفتاب صرف میکرد. حدود ساعت ۶ صبح به کارگاه میرفت و شخصاً به پاتیلهای رنگرزی سرکشی میکرد. تا ظهر پیگیر کارها بود و سپس حدود ساعت ۱۱ در زیرزمین اداره که هوای خنکتری داشت استراحت کوتاهی میکرد. برای صرف ناهار و چای به خانه میآمد و حدود ساعت 13 به کار بازمیگشت و تا ساعت ۱۶:۳۰ به فعالیت ادامه میداد. در زمستانها کارگاه حدود یک ساعت زودتر تعطیل میشد.
در سالهای قبل از دهه ۱۳۲۰ نخها را بهصورت مستقیم رنگ میکردند که باعث یکنواختی در رنگ نمیشد. اما پس از آن، آقای اکبر رشیدفرخی (پدر محمدعلی و جلیل) متوجه شد که اگر پشمها را پیش از ریسندگی رنگ کنند، رنگ یکنواختتر خواهد شد. این ایده را ابتدا بهصورت محرمانه پیگیری میکرد. اما بعد از موفقیت، سایر تولیدکنندگان نیز آن را بهکار گرفتند.
پدرم با افراد شاخص این حوزه ارتباط نزدیک داشت؛ از جمله مرحوم هنری (پدربزرگ آقای علی هنری). بهعنوان نمونه، زمانی که علی هنری در دوران دامادی خانهاش هنوز آماده نشده بود، پدرم منزل خود را در محله خواجه خضر در اختیار او قرار داد.
همچنین پدرم از کمک و مشاوره رنگسازان و نقاشان ماهری همچون اسدخان و احمدخان شاهرخی، حاج اکبر از اهالی بهاباد و محمدعلی یاسایی (رنگرز احمد یزدانپناه، مشهور به دیلمقانی) بهره میبرد. بهویژه آقای یاسایی در زمینه ترکیب مواد رنگزا و ساخت رنگهای پایدار تجربه فراوان داشت و از ۱۲ سالگی در این حرفه مشغول به کار بود.
استا داور: آیا احمد ارجمند هم شخصاً در کارگاهها طراحی میکرد؟
مهندس هوشنگ ارجمند: خیر؛ ایشان طراحی را انجام نمیداد. این وظیفه بر عهده پسرخالهاش، رضا بهرهمند، بود که ریاست نقاشخانه را بر عهده داشت و قلم بسیار خوبی داشت. تا اواخر عمر نیز این کار را انجام میداد و پس از او، آقای محمدعلی محدثزاده این مسئولیت را بر عهده گرفت. کارگاه اصلی در محله خواجه خضر قرار داشت که عمدتاً زرتشتینشین بود. خانهای بزرگ در این محله وجود داشت که پس از درگذشت عروس و داماد صاحبخانه در روز بعد از مراسم ازدواج، سالها خالی مانده بود و کسی حاضر به سکونت در آن نمیشد. پدرم این منزل را خریداری کرد و کارگاه قالیبافی را در آن مستقر نمود. در این محل تمامی مراحل تولید قالی انجام میشد تا اینکه بعداً به چوپانمحله در خیابان پروین اعتصامی نقل مکان کردند. محل جدید، باغ بزرگی بود که برای دایرکردن کارگاه ها درنظر گرفته شد. مقداری زمین دیگر هم از سیدمحمدعلی جندقی همسایه مجاور باغ خریدند. در این محل به دلیل وجود آب روان، امکان شستوشو، رنگرزی و خشککردن پشمها فراهم بود. همچنین کارگاههای رنگرزی، پشمریسی، نقاشخانه، انبار مصالح و تمامی واحدهای مرتبط در همین مکان قرار داشتند. در گذشته از مواد طبیعی مانند پوست گردو، روناس، اشنون و گل بنه برای ساخت رنگها استفاده میشد.
مرحوم ارجمند هیچگاه از ریس و نخ آماده استفاده نمیکرد. بخش عمدهای از پشم مورد نیاز کارگاه ایشان از طریق واسطهگری جناب آقای قندی از کرمانشاه تأمین میشد، چرا که پشم کرمانشاه ظرافت و مرغوبیت بهتری داشت و از طرفی تامین کامل پشم از کرمان امکانپذیر نبود. پشم خریداریشده پس از تهیه، با کامیون به کرمان ارسال میشد. با انتقال کارگاه از محله خواجهخضر به محل جدید در چوپانمحله، مشکلات ناشی از عدم امکان تخلیه بار در نزدیکی کارگاه رفع شد. در موقعیت جدید، کامیونها قادر بودند تا درب کارگاه حلاجی پیش آمده و پشم را بهصورت مستقیم تخلیه نمایند.
محمد ارجمند از جمله کسانی بود که با تمام وجود برای حفظ صنعت قالی تلاش کرد. در سالهای پایانی عمر، وقتی پشم مصنوعی از خارج وارد شد، با نگرانی فراوان گفت: «این کار خیانت به فرش ایران است. شهرت فرش ایرانی به پشم گوسفند ایرانی است.» این موضوع را با جدیت دنبال کرد تا جایی که در مجلس نیز مصوبهای برای جلوگیری از ورود این نوع پشم به کشور به تصویب رسید.
متاسفانه این تشکیلات در سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ تعطیل شد. دلیل اصلی آن، کهولت سن احمدآقا و علیآقای ارجمند و نیز تصمیم دولت مبنی بر متمرکز کردن کارگاههای قالیبافی بود که عملاً امکانپذیر نبود. اگرچه ساختمانی در میدان فابریک برای استقرار کارگاههای متمرکز احداث شد، اما کارگران قالیباف به دلیل دوری مسیر و نبود وسایل نقلیه عمومی کافی قادر به رفتوآمد روزانه نبودند. این تصمیم شتابزده منجر به رکود جدی در صنعت قالیبافی شد.
در روستاها مردم در کنار کشاورزی و امور منزل، به ویژه در فصول سرد سال و فراغت از کشاورزی، قالیبافی را بهصورت خانگی انجام میدادند. اما با اجرای این تصمیم عملاً این امکان از بین رفت. مسئله بیمه کارگران نیز از جمله دلایل اصلی دولت برای این متمرکزسازی بود.
در جلسهای که در تهران با حضور تولیدکنندگان بزرگ کرمان از جمله مرحوم هنری، مرحوم رشیدفرخی، علیآقای ارجمند، مرحوم یاسایی و چند نفر از تولیدکنندگان گلبافت برگزار شد، آقای اسدی گوکی صراحتاً توضیح داد که این شیوه عملی نیست. اما به دلیل سختگیریهای مرکز، تصمیمات اجرایی تغییر نکرد و بسیاری از کارگاههای پراکنده از بین رفتند.
استاد داور: یکی از مهمترین ویژگیهای فرشهای جناب ارجمند، نوآوری در همنشینی و هماهنگی رنگها در طراحی فرش است؛ یک تفاوت اساسی بین مفهوم رنگ در نقاشی با طراحی فرش وجود دارد. رنگ در نقاشی عموما رویکرد ناتورالیستی یا بازنمایانه دارد، اما در طراحی نقشه فرش، با رویکردی انتزاعی و نظاممند مواجهایم؛ گویی زبان خاصی در میان است که قواعد و دستور زبان خود را دارد و بهآسانی تغییر نمیکند.
در آثار مرحوم ارجمند، ما با جسارتهای بیسابقهای در رنگبندی مواجه میشویم. بهعنوان نمونه، در حالی که در سنت طراحی فرش، رنگ لچک و ترنج اغلب هماهنگ و مشابه تنظیم میشوند - مثلاً اگر ترنج لاکی باشد، لچک نیز به همان رنگ انتخاب میشود- در کارهای ارجمند، این قاعده به چالش کشیده میشود. تفاوت چشمگیر رنگ لچک و ترنج یکی از ویژگیهای بارز طراحیهای ایشان است که موجب شده توجه دانشگاهیان و متخصصان به ترکیببندی رنگ در آثار او جلب شود و آن را نشانهای از بدعتگذاری و جسارت هنری او بدانند.
همواره میان نگاه عمومی و نگاه تخصصی فاصلهای وجود دارد. در نگاه تخصصی، میتوان دریافت که ارجمند در استفاده از رنگها، از هوش و ذکاوت ویژهای برخوردار بوده و با آنکه شاید شخصاً کمتر به اجرای نقشه پرداخته، اما ایدهپردازیهای نوآورانهای در این زمینه داشته است.
دکتر نصیری نسب: آیا در نقشهای مرحوم ارجمند، نشانه یا کدی وجود دارد که بهصورت استاندارد در آثار مختلف و دورههای تاریخی ایشان تکرار شده باشد و در آثار دیگر طراحان نباشد؟
استاد داور: بله، نشانههای خاص و تکرارشوندهای در آثار ایشان وجود دارد که میتوان آنها را بهعنوان امضای سبک او در نظر گرفت. اما باید همواره این موضوع را به خاطر داشت که طراحی فرش یک مجموعه نظاممند است که سدهها قدمت دارد.
مهندس نوید ارجمند: اطلاعات مربوط به نام افرادی که در فرآیندهای مختلف تولید فرش همکاری داشتهاند، میتواند کمک ارزشمندی برای پژوهشهای آینده باشد. با توجه به اینکه سبک ارجمند قابل شناسایی است، میتوان از ظرفیتهای هوش مصنوعی نیز بهره گرفت؛ با تغذیه اطلاعاتی مانند تصاویر، معرفی جنس پشم و نخ، نوع پودکشی و سایر ویژگیهای فنی، امکان شناسایی و تحلیل نمونههای وابسته یا مشابه در آینده فراهم خواهد شد.
دکتر نصیری نسب: در صورت شناسایی و دستهبندی همکاران زندهیاد محمد ارجمند کرمانی، میتوان به افرادی چون برادر ایشان حاج رضا ارجمند که مسئولیت امور مالی و حسابداری شامل دریافت، پرداخت و خریدهای کارگاه را بر عهده داشت، مرحوم تبریزچی که در تولید رنگ و فرش نقش مؤثری ایفا میکرد، استادکاران محلی و غیربومی کرمان و افرادی مانند آقای ژورژ تیمو که بعدها ریاست شرکت فرش را بر عهده گرفت، اشاره کرد. مرور ذهنی نقش هر یک از این افراد، میتواند به بازسازی دقیقتر فضای کاری آن دوره کمک کند.
مهندس هوشنگ ارجمند : پدربزرگ مادری من، "حاجی یارمحمد"، از شالبافان شناختهشده کرمان بود که شالهای تولیدی خود را به آذربایجان صادر میکرد. با رواج شال کشمیر، صنعت شالبافی کرمان رو به افول گذاشت. در این دوران، پدرم پیشنهاد داد که از ظرفیت فضاهای کارگاهی شالبافی برای راهاندازی قالیبافی استفاده شود. این پیشنهاد با هدف ایجاد اشتغال مجدد کارگران پذیرفته شد. قالیبافی ابتدا در کوهپایه آغاز و سپس به روستاهای اطراف چون حرجند، دهلولو، فناتغستان، دهشیر و... گسترش یافت.
در دوره رضاشاه، به سفارش دربار سلطنتی فرشهایی بافته شد که به دلیل ابعاد بسیار بزرگ، نیازمند نوردهای مخصوص بود. به همین منظور تجهیزات لازم از جمله تأمین برق و روشنایی برای فعالیت شبانهروزی در کارگاه فراهم گردید. در پایان این پروژهها، به دلیل اختلاف در اندازه فرشهای تحویلی با آنچه در سفارش قید شده بود، دستور مراجعه پدرم به تهران صادر شد. تیمسار سیاهپوش، از دوستان نزدیک پدر، وی را در جریان ماجرا قرار داد و بامداد روز بعد، او با در دست داشتن نسخه تلگراف سفارش بافت فرشها، عازم تهران شد. در تهران، از طریق آقای بهبودی برای ملاقات با رضاشاه هماهنگ کرد. رضاشاه نسبت به ابعاد فرشهای ارسالی اعتراض داشت، اما با ارائه نسخه تلگراف، مشخص شد که اشتباه از سوی دربار در ثبت ابعاد سفارش رخ داده است. در نهایت، تصمیم گرفته شد فرشها در تهران اصلاح شوند. پدرم درخواست ۴۸ ساعت زمان کرد تا چارهای بیندیشد و سرانجام تصمیم گرفت توسط رفوگران کرمانی، عملیات اصلاح را انجام دهد. سرگروه این تیم، آقای "کاظم راد" بود.
در سفر بعد من نیز، بهرغم سن کم، همراه پدر شدم. نیمهشب از کرمان حرکت کردیم و صبح زود به اصفهان رسیدیم و در هتلی اقامت کردیم. پدر طبق معمول با دوست قدیمی خود، آقای "میرزا جواد مجدزاده صهبا کرمانی"، رئیس وقت ابنیه تاریخی اصفهان، یزد و کرمان تماس گرفت. آقای مجدزاده، چون نتوانست پدر را برای اقامت در منزل متقاعد کند، من را به خانه خود برد. پسرش، هوشنگ، همسن و همنام من بود و اکنون در ایالت فلوریدای آمریکا پزشک است.
ما در بهمنماه از کرمان خارج شدیم و در فروردینماه پدر با پایان یافتن پروژه، به کرمان بازگشت. این یکی از معدود دفعاتی بود که او برای مدتی طولانی از کرمان و نظارت مستقیم بر کارگاههایش دور بود. در این مدت، من در اصفهان همراه با هوشنگ مجدزاده صهبا به مدرسه میرفتم.
دکتر نصیری نسب: آیا فرشهایی وجود دارد که تولید مرحوم ارجمند باشند، اما نام ارجمند در آنها بافته نشده باشد؟ به عنوان مثال، فرشی در یکی از نمایشگاههای کشور پرتغال بهعنوان اثر ارجمند معرفی شده است. در حالی که کتیبه ای با نام ارجمند ندارد.
مهندس علی ارجمند: بله، بهویژه در مورد فرشهای بزرگ که معمولاً در منطقه کوهپایه بافته میشدند، نمونههایی وجود دارد که نام "ارجمند" در آنها ذکر نشده است. همچنین فرشهای منسوب به "محمد بن ارجمند" متعلق به دوره قاجار هستند؛ زمانی که هنوز استفاده از نام خانوادگی در ایران رایج نشده بود.
استاد داور: در ارزیابی اصالت فرشها، سبک طراحی نقشه، اهمیت بیشتری از درج نام دارد. برخی افراد از روی نقشههای اصلی کپیبرداری میکردند و در مواردی نیز کتیبه داخل حاشیه فرشها توسط رفوگران ماهر حذف و کتیبهای دیگر جایگزین میشد.
ما در هنگام کار بروی نقشهها و تهیه کارتکس اولیه بهاتفاق خانم سعیدی، سبک فرش را درج میکنیم؛ مثلاً «شبه دیلمقانی»، «شبه آگاه» و... اگر سبکی با نمونههای متعدد تأیید شود، حتی اگر فرشی با لیبل «آگاه» بافته شده باشد، میتوان گفت احتمالاً تحت تأثیر مکتب ارجمند قرار داشته است.
دکتر نصیری نسب: آیا در طی سالها هیچ نشانهای از پیشرفتهای تکنولوژیک (غیر از جنس نخ) در زمینههایی مانند حاشیهپردازی، دار، یا گردهبندی فرشهای ارجمند دیده میشود؟
استاد داور: در زمینه بافت باید این نکات را دقیقتر بررسی کرد. اما درباره نقشههای فرش ارجمند، ما با نقشههایی مواجهیم که از نظر ساختاری به نقشههای فرش ماشینی شباهت دارند. تغییر عمده جز در تکنولوژی چاپ و استفاده از کاغذهای شطرنجی مربوط به دورههای متأخر دیده نمیشود. متأسفانه در بین نقشه های فرش ارجمند از دوره پهلوی اول، نقشهدستی جدولکشیشده در دست نیست. البته نمونههایی متعلق به همان دوره در کلکسیون شرکت فرش موجود است که با قلم فرانسه جدولکشی شدهاند.
مهندس نوید ارجمند: گاهی تصمیمات نادرست در سطح کلان، مانند تمرکز کارگاههای قالیبافی، باعث از بین رفتن روشهایی شدهاند که با زحمات فراوان و طی صدها سال حفظ شده بود. بسیاری از افراد دلسوز رنجهای زیادی برای نگهداشت این سنت متحمل شدند، اما یک تصمیم نسنجیده میتواند تمام آن تلاشها را بر باد دهد.
مهندس هوشنگ ارجمند: به خاطر دارم مرحوم پدر در فصل زمستان برای سرکشی به کارگاه قالیبافی در بردسیر رفته بود، اما عینک آفتابی خود را به همراه نداشت. در مسیر بازگشت، برف سنگینی در گدار باریده بود و انعکاس شدید نور باعث آسیب شدید به چشمهای ایشان شد. با وجود اینکه بینایی خود را تقریباً از دست داده بود، اسب بسیار باهوششان توانست مسیر را پیدا کرده و حتی تا داخل شهر و محله ما آمده و او را به خانه برساند. خانواده ما بلافاصله به سراغ «دکتر دادسن»، رئیس بیمارستان مرسلین و از دوستان صمیمی پدر رفتند. ایشان با حضور در منزل، تجویز کرد که از بخور کاه تمیز استفاده شود. خوشبختانه این روش مؤثر واقع شد و پس از یکی دو ساعت، بینایی پدر بازگشت. این ماجرا نمونه ای از زحمات ایشان در پیگیری و احیای قالی کرمان است.
دکتر نصرالله گرامی: با کمال خرسندی مطلع شدهایم که خانواده ارجمند در اندیشه بنیانگذاری موزهای تخصصی با محوریت فرش ایرانی هستند؛ اقدامی ارزشمند که میتواند میراث غنی هنر و فرهنگ ایرانزمین را به نسلهای آینده منتقل کند. در همین راستا، پیشنهاد میشود که دانشگاه با اختصاص قطعه زمینی مناسب، زمینه احداث این موزه را در بستر علمی و فرهنگی خود فراهم نماید.
با توجه به هماهنگیهای اولیه با ریاست محترم دانشگاه، آمادگی برای تأمین زمینی با دسترسی مناسب در مجموعه دانشگاه اعلام شده است. این انتخاب میتواند به ارتقای میزان بازدید عمومی و بهرهبرداری فراگیر از ظرفیتهای فرهنگی و آموزشی موزه کمک شایانی نماید. طراحی نقشههای موزه با نظارت جناب مهندس فرهوشی صورت گیرد تا از حیث معماری نیز شاهد آفرینش فضایی فاخر، کاربردی و متناسب با شأن فرش کرمان باشیم.
پیشنهاد میشود که ساخت و اداره این موزه با حمایت خانواده گرانقدر ارجمند صورت پذیرد و با فراهم آوردن زیرساختهای لازم برای اداره خودگردان، نیازی به منابع دولتی نباشد. در صورت تمایل، خانوادههای نیکاندیش دیگر نیز میتوانند در تأمین مالی و تجهیز این مجموعه مشارکت داشته باشند.
این موزه نهتنها محلی برای نمایش آثار فاخر فرش دستباف کرمان خواهد بود، بلکه میتواند جایگاهی شایسته برای ثبت و نمایش یادبودهای سایر بانیان و حامیان دانشگاه نیز باشد. فضای موزه به گونهای طراحی خواهد شد که پژوهشگران، استادان، دانشجویان و حتی دانشآموزان علاقهمند بتوانند ضمن بازدید، با ابعاد تاریخی، هنری و فرهنگی فرش ایرانی آشنا شوند و از این گنجینه ملی بهرهمند شوند.
بیتردید ایجاد چنین موزهای در دل دانشگاه، نقطه تلاقی سنت و دانش خواهد بود و تصویری ماندگار از همت و همدلی نیکاندیشان در توسعه فرهنگ و هنر ایرانی بر جای خواهد گذاشت.

نظر دهید