تکلیفگرایی در سیاست خارجی با تأکید بر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت
در راستای نوآوری و نقد علمی؛
تکلیفگرایی در سیاست خارجی با تأکید بر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت
در راستای اجرای کرسیهای تخصصی و ترویجی و دستیابی به اهداف مورد نظر، کرسی ترویجی با عنوان "تکلیفگرایی در سیاست خارجی با تأکید بر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت" برگزارشد.
به گزارش روابطعمومی دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرسی علمیترویجی با موضوع "تکلیفگرایی در سیاست خارجی با تأکید بر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت" روز دوشنبه ۱۹ خردادماه ۱۴۰۴ به ریاست دکتر محمد عبداللهپور چناری عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و الهیات و ارائه دکتر علیرضا زمزم عضو هیئتعلمی بخش معارف اسلامی دانشکده حقوق و الهیات تشکیل شد.
دکتر علیرضا زمزم عضو هیئتعلمی بخش معارف اسلامی دانشکده حقوق و الهیات ضمن خیرمقدم به اعضای جلسه و ناقدان در خصوص اهمیت حوزه سیاسی افزود: شناخت تکلیف و عمل در حوزۀ سیاسی، بهویژه سیاست خارجی از اهمیت خاصی برخوردار است، چرا که تصمیمگیری در حوزۀ سیاست خارجی باتوجهبه گذرا و متغیر بر این امر، دشواریهای خاص خود را دارد.
وی تصریح کرد: دشواری دیگر عمل به تکلیف و توجه به امرونهی الهی در حوزهای است که بازیگران و عرف بینالملل در زمانه ما، از نظر مبانی، جهانبینی متفاوت از کنش معطوف به امر الهی دارند. در این جهانبینی بودن آن و تأثیر دگرگونیهای داخلی و خارجی (غیرتوحیدی) بازیگران هر کدام درصدد تأمین منافع و علائق خود است. در چنین وضعیتی امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۷ بهرغم میل خود، در خصوص یکی از مسائل مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یعنی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تصمیمگیری مینماید. یکی از سؤالات مهم، سؤال از منطق امام خمینی در خصوص این تصمیم است. وی این پذیرش را بر اساس چه مبانی ای مستند میکند. بر اساس آنچه که در پیام امام خمینی (ره) در این زمینه صادر شده است، عمل به تکلیف الهی و مصلحت دلیل و منطق وی برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است.
دکتر زمزم اظهار داشت: یکی از نوآوریهای امام خمینی (ره) استفاده از عناصر و مؤلفههای جدید دینی مثل مصلحت و تکلیف در سازوکارهای حکومت و سیاست بود. در مورد تکلیف ضمن تئوریزه کردن این امر الهی دینی، در بنبستهای ادارۀ جامعه از آن بهره میبرد.
وی در عمل به تکلیف الهی خود شجاع و قاطع بود و بدون توجه به عرف بینالمللی در سیاست خارجی و مخالفتهای درونی در سیاست داخلی، به تشخیص و وظیفه خود عمل میکرد. انجاموظیفه و تکلیف به معنای نشناختن عرف بینالملل و نادیدهگرفتن محیط داخلی و خارجی نیست.
ارائهدهنده کرسی علمیترویجی خاطرنشان کرد: آنچه که برای امام خمینی اهمیت داشت در عمل به تکلیف الهی خود منفعلانه عمل نمیکرد. صدور فتوای اعدام سلمان رشدی، تغییر دیدگاه در مورد رئیس دولت موقت ۱۳۵۸ عزل نخستین رئیسجمهور ۱۳۶۰، پذیرش استعفا و در واقع برکناری قائممقام رهبری ۱۳۶۸ نمونههایی از تکلیفگرایی عملی امام خمینی است.
وی بیان داشت: یکی از کنشهای معطوف به تکلیف امام خمینی، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایاندادن به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در سال ۱۳۶۷ بود که تا قبل از آن، تکلیف الهی دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بود. منشأ و خاستگاه این تصمیم امام خمینی (ره)، مسئول بودن او بهعنوان رهبر، نسبت به سرنوشت جامعه، نظام و مردم بود. وی حفظ جمهوری اسلامی را از اوجب واجبات دینی و عقلی میداند، چرا که حفظ آن باعث صیانت اسلام است و حفظ حیثیت اسلام تکلیف همگانی است. شرایط و وضعیت دفاع مقدس در سالهای ۶۶ و ۶۷ بهگونهای رقم خورد که وی برای حفظ جمهوری اسلامی و اسلام و مصلحت جامعه، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را در راستای تکلیف الهی، رضایت حقتعالی، عمل به مصلحت و معامله باخدا انتخاب کرد.
امام خمینی (ره) باتوجهبه جامعهشناسی معرفت و در چارچوب راهبرد تکلیفگرایی، در زمانهای مختلف تصمیمات و کنشهای متفاوت و بهظاهر متضاد گرفته است. این تفاوت در هر دو حوزه و ساحت اندیشه و عمل سیاسی رخداده است.
تحلیلی که پذیرش قطعنامه را تحمیل بر امام خمینی میداند، دور از انصاف و واقعیت است. اگر چنین بود، تصمیم امام خمینی در خصوص عزل قائممقام رهبری و عدم رابطه با امریکا را بهرغم پیشنهاد بعضی مسئولان چگونه میتوان تحلیل کرد. امام خمینی (ره) در عمل به تکلیف الهی از نظر خود عدول نمیکرد مگر اینکه مصادیق آن تغییر کند.
در پایان دکتر عباس حیدری عضو هیئتعلمی بخش علوم سیاسی دانشکده حقوق و الهیات و دکتر امین رضا توحیدی عضو هیئتعلمی بخش معارف اسلامی دانشکده حقوق و الهیات بهعنوان ناقدان، این کرسی را مورد نقد و بررسی قرار دادند.